در آستانه سالگرد حزب
با اعضاى کميته مرکزى حزب
يک دنياى بهتر: بعنوان عضو رهبرى حزب چه ارزيابى سياسى از فعاليت يکسال گذشته حزب داريد؟ از نظر شما ملزومات پيشروى حزب ما و تبديل کمونيسم به پرچم اعتراض جامعه کدامند؟ چه موانعى را بايد از سر راه برداشت؟
مجید پستنچی: سالی که گذشت پر از فراز و نشیب بود؛ به نظر من اینها رودروئی مستقیم بین کمونیسم کارگری و آنچه در مقابلش هست بود. ما بعد از تشکیل رسمی حزب در 26 می ماه سال 2007 اهداف معلومی را عنوان کردیم! در کنفرانس اول حزب مسئله پروژه اتحاد کمونیسم کارگری اتفاقات پیش رو را بدرستی دید و به نظر من اگر بقیه جریانات درون این جنبش که به کمونیسم کارگری تعلق دارند این آینده را بروشنی ما میدید٬ بعد از 18 تیر 2007 و فرارسیدن آبان و آذر همین سال اعتراضات موجود به مراتب روشنتر و با دید بازتری عمل میکرد و این نیروی با نشاط ضربه های خورده را زودتر ترمیم میکرد و راه خود را زودتر از اینکه الان هست پیدا میکرد و یا اصلا ضربه ای متحمل نمیشد. اگر خوب به ادبیات باقیمانده در یک سال گذشته گذری بیاندازیم بیشتر میتوانیم بفهمیم برعکس انتظار و ادعای شده بر علیه حزب ما؛ ما نه تنها برای میانجیگری؛ پروژه ای را تعریف نکرده بودیم بلکه به نظر من فشارهای حزب ما توانست هر سه جبهه موجود در مبارزات یکسال گذشته را واضح و روشن و صریح نقد کرده و بکوبد. از درون با پوپولیسم موجود در جنبش به همان اندازه بروز این روش بخوبی خط خود را روشن کرد و با دست دیگر این روش یعنی سکتاریسم مبارزه ای هدفمند را سازمان داد تا جائی که الان توانسته ایم این روش را مورد تمسخر خود اعضای دارنده این روشها قرار دهیم! در جبهه دولتی هم تا آنجا که مستقیما به امر ما برمیگشت ذره ای نگذاشتیم به کمونیسم کارگری این انگها چسبانده شود و در یک کلام بروز حزب اتحاد کمونیسم کارگری توانست منصور حکمت و مارکسیسم آنرا بخوبی نمایندگی کند و از دستاویز قرار گرفتن سنتهائی که به ما تعلقی ندارد و برای کوبیدن کمونیسم کارگری توسط خط بورژوازی مورد استفاده قرار میگیرد بطور جدى مبارزه کند! اگر حزب اتحاد کمونیسم کارگری نبود در سالى که گذشت کمونیسم کارگری نمایندگی نمیشد.
در مورد قسمت دوم سوال یعنی ملزومات پیشروی ما باید بگویم همانطور که زمان ایجاد بحثهای فراکسيون اتحاد کمونیسم کارگری بحث ما بروی ایجاد حزب رهبر - حزب سازمانده بنیاد نهاده شد٬ الان هم الزامی ترین بحث برای پیشبرد اعتراض جامعه و تبدیل آن به خواسته عموم معترضین به نظر من ایجاد حزب رهبر و سازمانده با افق روشن بحثهای موجود منصور حکمت بروی بحث سلبی و اثباتی وی است! این بحث هنوز هم کاربرد خود را دارد و عمیقا به امر سازماندهی این جنبش مربوط است و ما باید این قطب نما را در برنامه خود همیشه دم دست خود داشته و این بحث را در هر حرکت سازماندهی رو به جلو مد نظر خود داشته باشیم. نمیتوان امر خود را به امر اعتراض عمومی تبدیل کرد مگر اعتبارا واثباتا به سراغ تبدیل نیاز مردم برای ایجاد یک دنیای بهتررفت و همه آنرا خواست و همه آنچه ما در نظر داریم را اثباتا بیان کرد! البته کاملا واضح و روشن است که این امر میسر نمیشود مگر با فائق آمدن به مشکلات سازماندهی این امر که حزب اتحاد کمونیسم کارگری تا درجات زیادی از آنرا در همین یکسال گذشته پایه ریزی کرده و بر اساس همین امر توانسته اعتراضات مردمی را هدفمندتر و متشکلتر به تعریف عموم رساند.
و بالاخره به نظر من بغیر از موجودیت دشمن اصلی برای ایجاد یک جامعه آزاد و برابر که بطور روزانه با همه این جنبش در ستیز است و از هیچ تلاشی برای سرکوب ما در هیچ جبهه ای دریغ ندارد بزرگترین مانع ما فائق نیامدن به یک تشکیلات منسجم و عمومی است! من فکر میکنم اگر متعلقین به جنبش کمونیسم کارگری همین دو سه سال گذشته را یکبار عمیق مورد بررسی قرار دهند خواهد توانست این ضعف را بخوبی ببینند. من بر خلاف نظر خیلیها که این مشکلات را بخاطر عدم کادر مورد نیاز آن میبینند معتقدم عدم درک این امر مشکل جنبش ماست و باید هر کمونیستى که خود را متعلق به این جنبش میداند مواضع خود را روشن با در نظر گرفتن ادبیات این جنبش و با دور بودن از سکتاریسم بیان کند و به پروژه اتحاد حزب اتحاد کمونیسم کارگری بپیوندد. این یک دعوت روشن برای پیروزی کمونیسم کارگری است! هیچ پروژه ای در حال حاضر نمیتواند کمونیسم کارگری را در مقابل صف عظیم برژوازی که در مقابل ماست به خط کند الا پروژه حزب اتحاد کمونیسم کارگری که منافع آن یکراست به منافع جنبش گره خورده است. من همه کمونیستها و آزادیخواهان و برابری طلبان را به بررسی این پروژه دعوت میکنم و از همه میخواهم با در نظر گرفتن ادبیات غنی یک سال گذشته که در واقع بازنگری و زنده کردن همان بحثهای مورد نظر منصور حکمت است به این پروژه بپیوندند.